Monday, February 24, 2014

دین برای دورکهیم پدیده ای غیر قابل تفکیک از جامعه بود. به گمان او دین و جامعه به صورت جداناشدنی به


نویسنده : علی حسینی - ساعت ۳:٢٢ ‎ق.ظ روز یکشنبه ۳٠ خرداد ۱۳۸٩
شاید بتوان دورکهیم را مهمترین شخصیت علمی در کادر نظریه پردازان دینی نامید. وی تحت تاثیر را برتسون اسمیث (1894-1846) Rabertson Smith بود فردیکه در تحقیقات خود راجع به دین به جنبه های کارکردی این پدیده توجه بسیار نشان می داد. اسمیث معتقد بود که انگیزه های فردی افراد دیندار را نمی توان اندازه گیری کرد اما کارکرد جمعی دین را می توان مورد مطالعه قرار دارد.
دین برای دورکهیم پدیده ای غیر قابل تفکیک از جامعه بود. به گمان او دین و جامعه به صورت جداناشدنی به هم متصلند. وی معتقد بود که جامعه شناسی باید هم خود را صرف مطالعة «واقعیتهای اجتماعی» کند تا بدین ترتیب بتوان آن را از فلسفة تفکیک نمود. در این صورت واقعیتهای اجتماعی همچون اشیاء می بایست مورد مطالعه inox قرار گیرند. به بیانی دیگر واقعیتهای اجتماعی را به صورتی تجربی باید مورد بررسی قرارداد و نه به روش فلسفی.
2- واقعیتهای غیر مادی: ازجمله اخلاق آگاهی جمعی آداب جمعی و جریانهای اجتماعی. دورکهیم دین را جزء واقعیتهای غیر مادی تقسیم بندی می کند. مطالعات وی پیرامون دین نقطة عطفی در نظریات پدیدار شناسی وی بشمار می روند. او بر این اعتقاد بود که دین داری « کیفیتی inox دینامیکی » می باشد به گونه ای که قادر است هم گروههای اجتماعی را تحت تسلط خود درآورد و هم در این گروهها ویژگیها و ظرفیتهای جدید و غیر طبیعی خلق کند
دورکهبم دین را واقعیتی غیر مادی می دید و آن را چنین تعریف کرد: « مجموعه ای واحد از اعتقادات inox و آداب و رسوم است که با امور مقدس سروکار دارد. این اعتقادات و اعمال جمعی توسط کلیسا ] در مسیحیت inox [ سازماندهی inox می گردند.» (Durkheim, 1965:62) . با این حال او این پدیده را از زاویة کارکرد inox اجتماعیش مورد مطالعه قرارداد و جنبة ماوراء الطبیعی آن را انکار نمود. به گمان او دین تأکید‏ نمادین وابستگی انسانی در یک اجتماع است. انسانها درواقع از طریق دین هویت جمعی خود را ابراز می دارند و بدین وسیله « جمع » خود را ارج می نهند. به همین علت دین نزد دورکهیم حائز اهمیت بسیار است.
تحقیقات دورکهیم دربارة پدیدة دین در اجتماع بدوی _آرونتا_ در استرالیا یکی از مهمترین و مشهورترین مطالعات در حوزة پدیدار شناسی دین است. در این جامعة ابتدایی قبیله ای که شکلی اولیه و سنتی از مذهب وجود دارد نوعی وحدت مکانیکی حاکم است و این در نقطة مقابل جوامع مدرن قرار دارد که انسجام ارگانیک در آنها برقرار است و مذهب به صورت انسان گرایی سکولارسیتی خود را نشان می دهد.
یکی inox از اساسی ترین سئوالاتی که دورکیهم را به خود مشغول کرد این بود که: منشأ دین چیست پاسخی که او خود به این پرسش دادچنین بود: آگاهی جمعی سرمنشأ دین است و جامعه نیز منشاء آگاهی جمعی است. بنابراین به زعم او این جامعه است که عامل ایجاد کنندة دین است. او بر این اعتقاد بود که جامعه از طریق افراد خود شکل خاصی از مذهب را به وجود می آورد که توسط آن مذهب پدیده های بخصوصی مقدس و یا نامقدس شناخته می شوند .
دورکیهم انکار می کند که دین خواستگاه فردی نیز دارد و این پدیده را تماما از زاویة کارکرد جمعی آن توضیح می دهد. او بر این نکته تأکید می کند که جوامع پیشین انسانی توسط واقعیتهای غیر مادی اجتماعی ازجمله دین آگاهی جمعی و اخلاق عمومی دارای انسجام بودند. اما با پیچیدگی جوامع مدرن قدرت آگاهی جمعی نیز کاهش یافته است. عاملی که هم اکنون انسانها inox را در جوامع مدرن بهم پیوند می دهد «تقسیم کار» می باشد امری که انسانها را بیش از پیش به هم وابسته ساخته است.
دورکهیم با برداشتهای جدید خود مذاهب «روح باوری» (Animism) و نیز «طبیعت باوری» (Naturism) که ابتدایی ترین اشکال مذهب در جوامع انسانی بودند را نفی کرد. روح باوری جهان و حیات را از نقطه نظر ارواح توضیح می دهد. به زعم تایلور (1871) انسان بدوی بر این اعتقاد بود که نه تنها آدمها بلکه همة اشیاء دارای روحهای نابود نشدنی هستند. روح در بدن به مثابة انرژی و قدرت حیاتبخش عمل می کند. هنگام خواب روح موقتا جسم را ترک می کند. اما با مرگ شخص روح برای همیشه ارتباط خود را با بدن قطع می نماید. جسم از بین می رود اما روح به حیات خود ادامه می دهد. این حیات ممکن است در آسمان روی زمین در جنگل یا در رودخانه ادامه یاد. این احتمال ممکن است که روح در بدن جدیدی وارد شود و زندگی دیگری را آغاز کند. روح باوری مذهبی است که در آن اعتقاد به وجود چنین روح هایی و ارج نهادن به آنها محوریت دارد.
در طبیعت پرستی اعتقاد مذهبی بر نیروهای طبیعی که در عالم وجود دارند بنا نهاده شده است. به عنوان مثال در یک سنت سرخپوستی آتش نام یکی از خدایان inox بشمار می رود. در این مذهب نه ارواح ‌بلکه نیروهای موجود در پدیده های طبیعی محوریت دارند. به بیانی دیگر این پدیده های طبیعی هستند که ارواح در آنها زندگی می کنند.
مذهبی که در جوامع ابتدایی دورکهیم را به خود جلب کرد «توتم باوری» (Totemism) بود. در این مذهب پدیده ها به دو نوع مقدس و نامقدس تقسیم بندی می شوند. برخی از پدیده ها مقدس هستند برای آنکه حاوی نیروهای ماوراء الطبیعی می باشند. «بومیان مه لانزی و پولی نزی این نیرو را مانا (Mana) می خوانند سرخ پوستان آلگون کوین (Algonquin) بدان مانی تو (Manitou)  می گویند و سرخ پوستان دشتهای بزرگ (Great plains)  آن را واکان (Wavian) می نامند. به گمان مردم ابتدایی هر جا که مانا باشد قدرت و نشاط هست.» (آریان پور 1356 ص 426). توتمی که توسط بشر ابتدایی پرستیده می شد از نوع مقدس بود.
آن پدیده هایی ک

No comments:

Post a Comment